تصویری آرمانگرایانه ازهنر متعالی
[ ]
اسکار...از آغازتاکنون
نظرات

تاریخچه اسکار

___________________________

منبع اصلی:ویکیپدیا

دیزاین و ویرایش متن:مهرداد میخبر

________________________________________________________________________________________________________________________

Image result for ‫عکس مجسمه اسکار‬‎

مقدمه

( جایزه آکادمی )که آن را به‌طور غیررسمی اسکار (Oscar) می‌نامند، جایزه‌ای است که هر ساله توسط آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک (AMPAS) آمریکا به بهترین آثار صنعت سینما اهدا می‌شود. این مراسم یکی از شاخص‌ترین مراسم‌های اهدای جوایز در جهان است و هر ساله در بیش از ۱۰۰ کشور جهان به‌صورت زنده از رسانه های تصویری پخش می‌شود. جایزه اسکار یکی از نه جایزه از جوایز آکادمی است. همچنین در بخش رسانه، قدیمی‌ترین مراسم اهدای جوایز به شمار رفته و جوایزی نظیر جایزه گرمی (برای موسیقی)، جایزه امی (برای تلویزیون) و جایزه تونی (برای تئاتر) پس از آن شکل گرفتند.

(آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک) توسط (لوئیز بی. مایر)مدیر استودیوی (متروگلدوین مایر) ایجاد شد.آكادمی اسكار در سال‌ 1927 پایه‌ گذاشته‌ شد (البته این جایزه تا سال 1939 رسما نام اسکار را بر خود نداشت). آکادمی هنرها و علوم سینمایی به فکر آن افتاد که مراسمی ترتیب دهد و در آن به بهترین های سال گذشته سینمای آمریکا جایزه ای اهدا شود. اعضای اصلی با این پیشنهاد موافقت کردند و اولین بار این جایزه ها به فیلم هایی اهدا شد که از اول ماه اوت 1927 تا سی و یکم جولای 1928 به نمایش در آمده بودند. این شیوه (شش ماهه) تا سال 1933 اعمال شد و از 1934 سال تقویمی در نظر گرفته شد و تا امروز هم پا برجا ماند. بر طبق این قانون فیلمی می تواند در این جشنواره شرکت کند و نامزد دریافت جایزه شود که در آن سال حداقل به مدت یک هفته در شهر لوس آنجلس یا حومه آن به نمایش عمومی در آمده باشد.

Image result for ‫عکسهای جایزه اسکار‬‎

آغاز

___

نخستین مراسم اسکار در ۱۶ می ۱۹۲۹ در ناهاری اختصاصی در هتل روزولت هالیوود به افتخار فیلمهای برجسته سال 1927 و 1928وبا حضور حدود ۲۷۰ تماشاگر برگزار شد. بهای بلیت مراسم بعدی که در هتل میفر برگزار شد ۵ دلار بود. ۱۵ تندیس کوچک به بازیگران، کارگردانان و دیگر عوامل صنعت فیلم سازی آن زمان برای گرامیداشت فعالیتشان طی سال‌های ۱۹۲۷-۱۹۲۸ اهدا شد. اسامی برنده‌ها از سه ماه قبل اعلام می‌شد که این رویه در دومین مراسم اسکار در سال ۱۹۳۰ تغییر کرد. از آن زمان و در ۱۰ سال نخست نتایج برای انتشار عمومی در ساعت ۱۱ شب برگزاری مراسم به روزنامه‌ها داده می‌شد. این شیوه تا زمانی که لس آنجلس تایمز نام برنده‌ها را پیش از شروع مراسم اعلام کند ادامه یافت. در نتیجه آن، آکادمی از سال ۱۹۴۱ اسامی برندگان را در نامه‌ای مهر و موم شده اعلام می‌نمود و مراسم از تئاتر کداک پخش می‌شد.

نخستین برنده اسکار بهترین بازیگر امیل یانینگز بود به دلیل نقش آفرینی در فیلم‌های The Last Command و The Way of All Flesh. او باید پیش از مراسم به اروپا باز می‌گشت از این رو آکادمی با اهدای زودتر جایزه به او موافقت کرد. این موضوع او را نخستین برنده جایزه اسکار در تاریخ نمود.

فیلم Beau Geste محصول سال ۱۹۳۹ تنها فیلم (غیرمستندی) است که چهار برنده اسکار بهترین بازیگر (گری کوپر، ری میلند، سوزان هیوارد، برودریک کرافورد) را در نقش‌های اصلی در اختیار داشت.

در مراسم بیست و نهم که در ۲۷ مارس ۱۹۷۵ برگزار شد بخش انتخاب بهترین فیلم خارجی زبان نیز ایجاد گردید. بهترین فیلم مستنداسکاربه امیر هاشمی به خاطر فیلم شاه حسن شاه حسین بود که این جایزه را از دستان کندی دریافت کرد.

Image result for ‫عکسهای جایزه اسکار‬‎

چگونه تندیس اسکارساخته شد؟

____________________________________

سدریک گیبونز (Cedric Gibbons) که یکی از طراحان صحنه مطرح در سینمای آمریکا بود به هنگامی که اعضای آکادمی بر سر نوع جایزه مذاکره می کردند، به فکر این مجسمه افتاد و طرح آن را ارایه داد. طرح گیبونز، تندیسی از یک مرد بود با نگاهی جدی که شمشیری به دست دارد و روی یک حلقه پنج فریمی فیلم ایستاده است که 5 حوزه فیلم را نشان میدهد.این 5 فریم هرکدام نشانگر بخشهای اصلی جوایزاسکارهستند:

بازیگر؛نویسنده،کارگردان؛تهیه کننده و متخصص فنی..

این طرح در اختیار مجسمه ساز مطرح جورج استنلی (George Stanley) قرار گرفت و او آن را به طول 13 اینچ و به وزن 6 پوند ساخت. این مجسمه ابتدا از 5/92درصد فلز قلع و 5/7درصد مس که از برنز پر شده و روی آن را با طلا اندود کرده بودند ساخته شد و ارزش آن صد دلار بود. اما مجسمه اسکار امروزی از فلزی موسوم به فلز بریتانیا ساخته می شود که کاملا پرداخت شده، سپس روی مجسمه با طلای 10عیار، آب داده می شود بعد مجددا پرداخت و سرانجام با طلای 24 عیار اندود می شود. وزن این تندیس 11 پوند است و از نظر قانونی در سال 1941 به ثبت رسیده و شرکت معتبر تندیس سازی کالیفرنیای شرقی با همکاری شرکت پیکره سازی داج (هر دو در ایالت کالیفرنیا) از سال 1959 این تندیس ها را می سازند.
ارزش هر یک از این تندیس ها 200 دلار است، اما این قیمت مهم نیست و ارزش معنوی آن برای برندگان آن غیر قابل محاسبه است.اما درباره اینکه چه شد که این تندیس را اسکار نامیدند داستان های گوناگونی نقل شده، اما داستانی را که آکادمی تایید می کند، این است :

(خانم مارگریت هریک (Margaret Herrice) کتابدار آکادمی که بعدها مدیر عامل آن هم شد، نام اسکار را بر آن نهاده به این جهت که این مجسمه به عمویش (که اسکار نام داشته) شبیه بوده. به این ترتیب از سال 1931 این جایزه را اسکار نامیدند.)

Image result for ‫عکسهای جایزه اسکار‬‎


اگرچه آکادمی هفت جایزه دیگر نیز اهدا می‌کند (جایزه یادبود ایروینگ جی. تالبرگ، جایزه بشردوستانه ژان هرشولت، جایزه گوردون ای. سوایر، جایزه علمی و مهندسی، جایزه دست‌آورد فنی، مدال جان ای. بونر و جایزه دانش آموزی) مشهورترین آنها جایزه شایستگی آکادمی بوده که بیشتر به تندیس اسکار معروف است.

سدریک گیبونز طراحی این تندیس را سرپرستی کرد و ابتداطرح را روی طوماری چاپ نمود. گیبونز که به دنبال یافتن مدلی برای تندیسش بود توسط همسر آینده اش دولورس دل ریو به امیلیو «ال ایندیو» فرناندز بازیگر و کارگردان مکزیکی معرفی شد. فرناندز که در ابتدا بی میل می‌نمود سرانجام متقاعد شد پیکره برهنه‌ای را برای خلق چیزی که امروز اسکار می‌نامیم بسازد.  سپس جورج استنلی مجسمه‌ساز (که Muse Fountain در دروازه Hollywood Bowl را نیز ساخته است)، طرح گیبون را با خاک رس ساخت و ساچین اسمیت تندیس را با ۹۲٬۵ درصد قلع و ۷٬۵ درصد مس قالب زد و آن را آب طلا داد. تنها چیزی که از زمان خلق اسکار به آن افزوده گشته بالا بردن کیفیت پایه آن بوده است. طرح اصلی اسکار به سال ۱۹۲۸ در کارخانه ذوب فلز سی. دبلیو. شاموی و پسران در باتاویای ایالت ایلی نویز قالب ریزی شد که طرح تندیس جوایز وینس لومباردی و امی را نیز قالب زده است. از سال ۱۹۸۳ سالانه حدود ۵۰ اسکار توسط کارخانه آر. اس. اونز و شرکا در شیکاگوی ایالت ایلی نویز ساخته شده است.

در حمایت از آمریکا در جنگ جهانی دوم وبرای صرفه جوئی ،تندیس‌ها از گچ ساخته می‌شد که پس از اتمام جنگ طلا جایگزین آن شد.

Image result for ‫عکسهای جایزه اسکار‬‎

ریشه های دیگر نام اسکار 

______________________________

در مورد ریشه نام " اسکار" بجز شرحی که در سطور بالا آورده شدنظراتی دیگر نیز وجود دارد. در بیوگرافی بت دیویس عنوان شده که او اسکار را از نام همسر اولش هارمون اسکار نلسون جونیور (۱۹۰۷-۱۹۷۵) رهبر ارکستر گرفته است. ادعای دیگر در مورد انتشار نام اسکار به مقاله مجله تایم در مورد ششمین مراسم اسکار در سال ۱۹۳۴ و دریافت جایزه توسط بت دیویس در ۱۹۳۶ برمیگردد. سیدنی اسکلسکی (۱۹۰۵-۱۹۸۳) مقاله نویس در زمان نامگذاری جایزه حضور داشت و در مقاله اش نوشت " کارکنان با علاقه تندیس معروف خود را اسکار نامیدند". آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک در سال ۱۹۳۹ رسماً جایزه را اسکار نامید. در جایی دیگر آمده النور لیلبرگ نروژی-آمریکایی مدیر اجرایی لوییز بی. مایر نخستین تندیس را دید و گفت "به نظر شاه اسکار دوم (اسکار فردریک شاه سابق نروژ و سوئد) میرسه". در پایان روز پرسید "باید با اسکار چیکار کنیم، بذاریمش تو گاوصندوق ؟" و این نام بر رویش ماند.

Image result for ‫عکسهای جایزه اسکار‬‎

قوانین مالکیت

___________

طبق قانون از سال ۱۹۵۰ برنده‌ها یا وارثانشان نمی‌توانند بدون دادن پیشنهاد اولیه فروش تندیس به آکادمی به قیمت ۱ دلار نسبت به فروش آن اقدام کنند. در صورتی که برنده این شرایط را نپذیرد آکادمی تندیس را نگاه می‌دارد. جوایز آکادمی که تحت حمایت این توافق نامه نبوده‌اند، در مزایده‌های عمومی و معاملات خصوصی به قیمت‌های شش رقمی فروخته شده‌اند.

با اینکه اسکار در مالکیت برنده آن است، در بازار آزاد معامله نمی‌شود. زمانی که نوه مایکل تاد (تهیه کننده آمریکایی) قصد داشت تندیس اسکار او را به فروش برساند مشخص شد عده‌ای این قانون را قبول ندارند. او می‌خواست تندیس را به یک مجموعه دار بفروشد که آکادمی در دعوای حقوقی برنده شد و جایزه را پس گرفت. با وجود موفق بودن معاملات فروش اسکار، تعدادی از خریداران تندیس‌ها را به آکادمی بازمی گردانند تا آن‌ها را در گنجینه نگاه دارد.

Image result for ‫عکسهای جایزه اسکار‬‎

یک جایزه باشکوه وماندگار

_____________________________

با وجود همه دگرگونی‌هایی که در ۹۰ سال گذشته در صنعت فیلم پیش آمده، جایزه اسکار همچنان پابرجا مانده است. از اواخر دهه ۱۹۲۰ و ورود صدا به سینما تا قرن ۲۱ و استفاده از تصاویری که به کمک کامپیوتر تولید شده، دهه‌های متمادی شاهد پیدایش و از میان رفتن سبک‌های گوناگون بوده‌اند. هالیوود پیوسته سلطه خود را بر عالم خیال حفظ کرده و بر فیلمهای اروپایی، بریتانیایی و هندی - که البته تماشاگران خود را داشته‌اند – سایه افکنده است. ستارگان هالیوود نیز از نخستین بازیگران جهانی در دهه ۱۹۳۰ تا ستارگان شکوهمند دهه ۱۹۵۰ و چهره‌های پر زرق و برق دهه ۱۹۷۰ و بازیگران امروزی که روابط شان موضوع بحث رسانه هاست دستخوش تغییرهای بسیاری شده‌اند. در تمام این سال‌ها، جایزه اسکار نشان دهنده وضعیت کلی سینما بوده و به عنوان پاداشی به فیلم‌ها، بازیگران و کارگردانانی که دستاوردهای پایداری داشته‌اند اهدا شده است؛ جایزه‌ای که نه تنها در تثبیت ستاره‌ها موثر بوده بلکه نقش بسزایی هم در موفقیت تجاری فیلم‌ها داشته است. حتی هرگاه که آکادمی از یکی از این نشانه‌ها غافل مانده، باز هم معیارهای مفیدی برای درک روندهای جاری در صنعت فیلمسازی در اختیار مورخان گذاشته است. این مطلب مروری است بر ۱۰ دهه فعالیت اسکار و تاریخچه پرشکوه اهدای این جایزه که به دست آوردن آن شاید مهمترین دستاورد یک سینماگر در طول زندگی حرفه‌ای اش باشد.

Image result for ‫عکسهای فیلمهای دهه 70 هالیوود‬‎Image result for ‫عکسهای جایزه اسکار‬‎

دهه ۲۰ و ۳۰

______________

اسکار همزمان با ورود صدا به سینما پا به عرصه گذاشت. البته این جایزه تا سال ۱۹۳۹ رسماً نام اسکار را بر خود نداشت. با ورود صدا، استودیوهای فیلمسازی آمریکا بر صنعت فیلم مسلط شدند و آغاز عصر طلایی هالیوود را نوید دادند. با پیدایش فناوری تکنی کالر، بیشتر فیلم‌ها به صورت رنگی فیلمبرداری شدند. اولین مراسم اسکار یا در واقع جایزه آکادمی در سال ۱۹۲۹ در کنار یک مراسم شام رسمی در تالار «بلاسام» هتل روزولت هالیوود برگزار شد. فیلمکلیک بال‌هابا داستانی درباره دو خلبان آمریکایی که هردو عاشق یک دختر می‌شدند، جایزه بهترین فیلم را برد و امیل یانینگز برای بازی در فیلم جسم یا همه تن جایزه بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد. جنت گینور برای بازی در فیلم آسمان هفتم جایزه بهترین بازیگر زن را گرفت. سال ۱۹۳۰ شاهد پا به عرصه گذاشتن نخستین ستارگان جهانی بود: اسپنسر تریسی، کلارک گیبل، بت دیویس و کاترین هپبورن همه برای نخستین بار جایزه گرفتند و هر چهار نفر در دهه‌های بعد نیز برنده جایزه اسکار شدند. نخستین کارگردان- ستاره‌ها نیز رفته رفته وارد میدان شدند. فرانک کاپرا در این دهه سه بار، از جمله برای فیلم یک شب اتفاق افتاد جایزه برد و جان فورد نیز اولین اسکار از چهار اسکار بهترین کارگردانی را در همین دهه برای فیلم خبرچین گرفت. در سومین سال برگزاری مراسم اسکار باز هم برای دومین بار یک فیلم مربوط به جنگ جهانی اول جایزه بهترین فیلم را برد؛ در جبهه غرب خبری نیست. در سال ۱۹۳۵ فیلم یک شب اتفاق افتاد به کارگردانی فرانک کاپرا نخستین فیلمی بود که پنج جایزه بهترین کارگردانی، بهترین بازیگران زن و مرد، بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه را یکجا برد. داستان روزنامه نگاری که عاشق زنی می‌شود که وارث ثروت هنگفتی است اما از خانواده اش گریزان است، جایزه بهترین بازیگر مرد را برای کلارک گیبل به دست آورد. در همان سال یکی از بزرگترین پیشگامان سینما، دیوید وارک گریفیث که «به مردی که هالیوود را اختراع کرد» شهرت داشت جایزه ویژه آکادمی را برد. گریفیث پیشگام ابداع و استفاده از بسیاری از فنون داستانگویی در سینما بود و یکی از نخستین آثار کلاسیک سینما موسوم به تولد یک ملت را در سال ۱۹۱۵ کارگردانی کرد.

Image result for ‫عکسهای فیلمهای کلاسیک‬‎Image result for ‫عکسهای فیلمهای کلاسیک‬‎

دهه ۱۹۴۰

سینما همچنانکه از نظر اندازه و اهمیت رشد می‌کرد، تعداد ستارگانش نیز رو به فزونی بود. در نخستین دوره این دهه فیلم بربادرفته بیشتر جوایز اصلی اسکار را درو کرد. در حالیکه این فیلم هنوز یک اثر کلاسیک به شمار می‌آید، کارگردانش ویکتور فلمینگ در بوته فراموشی مانده است. اینگرید برگمن، ستاره سوئدی هالیوود در این دهه چهار بار نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن شد و سرانجام در سال ۱۹۴۵ این جایزه را برای ایفای نقش در فیلم چراغ گاز گرفت. لارنس اولیویه بازیگر تئاتر بریتانیا با موفقیت به هالیوود راه یافت و شش بار نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگری و بهترین کارگردانی شد. جیمز استوارت نیز که جمعاً پنج بار نامزد دریافت جایزه اسکار شد، سه بار در این دهه نامزد شد و در سال ۱۹۴۱ جایزه اسکار را برای بازی در فیلم داستان فیلادلفیا برد. به روایتی غول‌های پیشگام سینمای آمریکا، فرانک کاپرا، بیلی وایلدر، جان فورد و اورسون ولز شاهکارهای خود را در این دهه خلق کردند. ربکای آلفرد هیچکاک در سال ۱۹۴۱ در ۱۱ بخش نامزد اسکار بود و جایزه بهترین فیلم را گرفت. اما از آنجا که جایزه بهترین فیلم همیشه به تهیه کننده داده می‌شود، دست هیچکاک با وجودیکه در مجموع پنج بار نامزد اسکار بهترین کارگردانی شد، هرگز به جایزه اسکار نرسید. در سال ۱۹۴۱ رقابت بر سر جایزه بهترین فیلم میان فیلمهای خوشه‌های خشم، ربکا، داستان فیلادلفیا و دیکتاتور بزرگ بسیار فشرده بود. این همان سالی بود که پروژه شخصی او، فانتازیا، شکست سختی خورد و دیزنی اشک ریزان از عدم توفیق آن در گیشه خبر داد. بازی روزگار این است که امروز فانتازیا را یک اثر کلاسیک سینمای کارتونی می‌شناسند. مراسم اسکار سال ۱۹۴۳ یکی از بحث انگیزترین مراسم در نوع خود بود. دره من چه سبز بود به کارگردانی جان فورد اسکار بهترین فیلم را برد و همشهری کین ساخته اورسون ولز را ناکام گذاشت؛ فیلمی که هنوز پس از بیش از هفتاد سال از نگاه بسیاری از منتقدان فیلم بهترین فیلم تاریخ سینماست. فورد در زمینه بهترین کارگردانی هم اورسون ولز تازه‌کار را از جایزه محروم کرد. برخی استدلال می‌کند که این بزرگترین بی عدالتی در تاریخ اسکار بود.

Image result for ‫عکسهای فیلمهای کلاسیک‬‎Image result for ‫عکسهای فیلمهای کلاسیک‬‎

دهه ۱۹۵۰

____________

این دهه تحت تاثیر نام تعدادی از بزرگترین کارگردانانی که به سینما شکوه بخشیده‌اند قرار داشت. دیوید لین، آلفرد هیچکاک، الیا کازان، جان هیوستن و جان فورد، همه شاهکارهای خود را در دهه ۱۹۵۰ آفریده‌اند. این همان دهه‌ای بود که شاهد نمایش سرگیجه، پل رودخانه کوای، در بارانداز، اتوبوسی به نام هوس و قایق افریکن کوئین (در ایران: ملکه آفریقا) بود. مارلون براندو، یکی از تیزهوش ترین ستارگان هالیوود در دهه پنجاه بر پرده درخشید. او پنج بار نامزد دریافت اسکار شد. دو بار اسکار برد. اولی را در سال ۱۹۵۵ برای بازی در فیلم در بارانداز گرفت اما برای دومی نزدیک به دو دهه باید صبر می‌کرد. کاترین هپبورن که دوبار هم در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ نامزد دریافت اسکار شد بود سه بار هم در دهه ۵۰ نامزد شد و چهار بار در دهه ۶۰ و برای آخرین بار در سال ۱۹۸۲ برای فیلم کنار برکه طلایی نامزد شد و این جایزه برای چهارمین بار به دست آورد. هپبورن در مجموع دوازده بار نامزد اسکار شد و چهار بار به این جایزه دست یافت که هنوز هیچ بازیگری به این رکورد دست نیافته است. جذابیت و محبوبیت هیچ بازیگر زن دیگری به اندازه او طولانی نشد و هیچ زنی هم به اندازه او در مراسم اسکار سال‌های مختلف موفقیت کسب نکرد. هرچند اکنون مریل استریپ با ۱۸ بار نامزدی در اسکار و به دست آوردن سه جایزه رقیبی جدی برای رکورد هپبورن محسوب می‌شود. وجه غالب فیلمهای این دوره ترکیبی از شگفت انگیزی و مسخرگی بود. با این حال آکادمی در سال ۱۹۵۱ جایزه بهترین فیلم را به همه چیز درباره ایو و در سال ۱۹۵۴ به از اینجا تا ابدیت اعطا کرد. اما در سال ۱۹۵۲ که اسکار بهترین فیلم به یک آمریکایی در پاریس داده شد (آن هم در برابر اتوبوسی به نام هوس) و در سال ۱۹۵۷ که اسکار را به دور دنیا در هشتاد روز دادند، انتخاب آکادمی در هر دو بار منتقدان را متعجب کرد. در سال بعد از آن هم همین اتفاق افتاد. وقتی اسکار بهترین فیلم را به بزرگترین نمایش روی زمین دادند حتی مری پیکفورد که مجری برنامه بود، هنگام اعلام نام فیلم برنده کاملاً جاخورده بود.

Image result for ‫عکسهای فیلمهای کلاسیک‬‎Image result for ‫عکسهای فیلمهای کلاسیک‬‎

دهه ۱۹۶۰

____________

در همان حال که آمریکا با راهپیمایی‌های هواخواهان آزادی‎های مدنی و ترور جان اف کندی در حال دگرگونی بود، هالیوود هم - هرچند به آهستگی - داشت تغییر می‌کرد. یکی از موفقترین فیلمهای این دهه بن هور بود که در سال ۱۹۶۰ با بردن ۱۱ جایزه اسکار رکوردهای قبلی را شکست و به مفهوم "فیلم عظیم حماسی" برنده جایزه اسکار معنی داد. بعدها فیلم‌های پرهزینه و تولیدات عظیم استودیوها مانند با گرگ‌ها می‌رقصد، دلاور، گلادیاتور و ارباب حلقه‌ها از همین الگو پیروی کردند. در سال ۱۹۶۸ برنده اسکار بهترین فیلم، یعنی در گرمای شب و نامزدهای دریافت این جایزه یعنی بانی و کلاید و گراجوئت (فارغ‌التحصیل) نشان دهنده آمریکایی هشیارتر و با آگاهی سیاسی بیشتر بودند. آمریکایی که قرار بود در دهه ۱۹۷۰ متحول شود. ۱۹۶۱، سال موفقیت همه‌جانبه بیلی وایلدر برای فیلم آپارتمان بود. او یکی از پرافتخارترین کارگردانان تاریخ آکادمی است، سه جایزه اصلی بهترین فیلم، کارگردان و فیلمنامه را گرفت و تعداد اسکارهای خود را به شش رساند. اسپنسر تریسی با سه بار نامزد شدن برای اسکار در این دهه دوام کار حرفه‌ای اش را به اثبات رساند و در همان حال بت دیویس و کاترین هپبورن همچنان ستاره‌های محبوبی بودند. زنبق‌های مزرعهروز کارآموزی در سال ۱۹۶۹ آکادمی سرانجام مشکل اعطای جایزه اسکار به آلفرد هیچکاک را با دادن جایزه دستاورد تمام عمر حل کرد. این تنها باری بود که هیچکاک خودش در مراسم اسکار جایزه‌ای گرفت. او فقط زیر لب گفت: "ممنون!" و از صحنه پائین آمد. در دهه ۶۰ موزیکال‌ها هم محبوب بودند. داستان وست ساید، بانوی زیبای من، آوای موسیقی (در ایران: اشکها و لبخندها) و اولیور اسکار بهترین فیلم را گرفتند. در سال ۱۹۶۹ آکادمی یک بار دیگر نشان داد که برخی از تصمیم‌هایش در دراز مدت اعتبار ندارد. ۲۰۰۱: ادیسه فضایی (در ایران: راز کیهان) استنلی کوبریک که اینک یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای تاریخ سینما به شمار می‌آید در بخش بهترین فیلم حتی نامزد نشد و در زمینه بهترین کارگردانی هم نادیده گرفته شد. آن سال جایزه بهترین فیلم را به فیلم اولیور و اسکار بهترین کارگردانی را به کارول رید دادند. از آن پس هم ژانر علمی - تخیلی جایگاه چندان مناسبی در میان افتخارآفرینان آکادمی نداشته است.

Image result for ‫عکسهای فیلمهای دهه 70 هالیوود‬‎Image result for ‫عکسهای فیلمهای کلاسیک‬‎Image result for ‫اسکار دهه 70 هالیوود‬‎

دهه ۱۹۷۰

__________

سالهای ۱۹۷۰ برای فیلمسازان آمریکا دهه تجربه‌های بزرگ بود. فیلمسازان آمریکایی در این دهه تعدادی از بهترین فیلمهای آمریکایی را ساختند. نسل جدیدی از فیلمسازان جوان آمریکایی مانند مارتین اسکورسیزی، ویلیام فریدکین، فرانسیس فورد کاپولا، استیون اسپیلبرگ، نورمن جوسون و سیدنی پولاک در این دهه پا به عرصه فیلمسازی حرفه‌ای گذاشتند. آنها با زیبایی شناسی فیلمهای اروپایی پرورش یافته بودند و تغییر لحن ناشی از نوغ فیلمسازی آنها در فهرست اسامی نامزدها و برندگان جوایز اسکار تاثیر گذاشت. چایناتاون (محله چینی‌ها)، پدرخوانده، ارتباط فرانسوی، آخرین نمایش و مش همگی در آغاز این دهه نامزد جایزه اسکار شدند. در این دهه نسل تازه‌ای از بازیگران هم در هالیوود به عرصه رسید. رابرت دونیرو و جک نیکلسون هم ار نظر ظاهری و هم از نظر طرز تلقی با بازیگران کلاسیک مانند کلارک گیبل و کری گرانت تفاوت داشتند و به نوعی ادامه دهنده راه مارلون براندو و جیمز دین بودند. در سال ۱۹۷۱ آکادمی بار دیگر به نوعی از یکی دیگر از فراموش شدگان اسکاری دلجویی کرد و به اورسون ولز یک اسکار افتخاری داد. در همان سال، جورج سی اسکات اولین بازیگری بود که جایزه اسکار را رد کرد. او پیش از مراسم پیغام داد که برای دریافت جایزه نخواهد رفت و مراسم را "یک رژه گوشتی دو ساعته" نامید. دو سال بعد مارلون براندو که برای پدرخوانده برنده اسکار شده بود، در اعتراض به وضعیت سرخپوست‌ها در آمریکا، دختر سرخپوستی را به جای خود به روی فرستاد. در سال ۱۹۷۲ به چارلی چاپلین هم یک اسکار افتخاری دادند. بسیاری لحظه دریافت جایزه او را عاطفی ترین لحظه در تاریخ اسکار نامیدند. چارلی بیست سال پیش از آن، هنگامی که رفتار سیاسی او زیر ذره بین قرار گرفت از آمریکا رفت و هنگامی که در سال ۱۹۷۲ برای دریافت جایزه اسکار برگشت طولانی ترین کف زدن‌ها در حالی که همه به پا ایستاده بودند، در انتظارش بود. تقریباً تمام فیلمهای بزرگ برنده اسکار این دهه مانند پدرخوانده قسمت اول و دوم و دیوانه‌ای از قفس پرید منهای چند استثنا هنوز در زمره فیلمهای کلاسیک هستند. در سال ۱۹۷۴ فیلم نیش (با بازی پل نیومن و رابرت ردفورد) با پشت سر گذاشتن دیوارنوشته‌های آمریکایی و جن گیر برنده اسکار شد و سه سال بعد، راکی سیلوستر استالونه با پشت سرگذاشتن راننده تاکسی مارتین اسکورسیزی و همه مردان رئیس جمهور آلن جی پاکولا جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی (جان آویلدسون) را برد. جنگ ستارگان (ساخته جورج لوکاس) موفق ترین فیلم این دهه در سال ۱۹۷۸ هفت جایره اسکار را در رشته‌های فنی برد اما جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردان را به آن ندادند. اتفاقی که برای ۲۰۰۱: ادیسه فضایی افتاد و بعدها برای ئی-تی و آواتار هم افتاد.

Image result for ‫عکسهای فیلمهای دهه 70 هالیوود‬‎

دهه ۱۹۸۰

___________

فیلمهای بزرگ نامزد اسکار در این دهه به خوبی فیلمهای دهه ۱۹۷۰ نبودند. در این دهه فیلمهای احساساتی مانند رانندگی برای خانم دیزی، دست و دل باز، جذابیت مرگبار، رین من و کنار برکه طلایی نامزد اسکار شدند. اما فیلمهایی نیز مانند گمشده، رنگ ارغوانی، جوخه، هانا و خواهرانش، امید و افتخار، و می‌سی‌سی‌پی می‌سوزد هم که ترکیبی از یک حس تاریخی و وجدان اجتماعی را بازتاب می‌دادند نیز در میان نامزدهای اسکار دیده می‌شد. سال ۱۹۸۲ یک تجدید حیات کوچک هم برای سینمای بریتانیا بود. ارابه‌های آتش در هفت رشته نامزد شد و چهار جایزه اسکار را برد. سال بعد از آن، گاندی در ۱۱ رشته نامزد شد و هشت جایزه را برد.

Raging bull 2.jpgGandhimovie.jpg

ارابه‌های آتش فیلم محبوب سال ۱۹۸۲ یعنی فیلم سرخ‌های وارن بیتی که در ۱۲ رشته نامزد اسکار شده بود اما تنها سه جایزه برد را تحت‌الشعاع قرار داد. یکی از این سه جایزه، اسکار بهترین کارگردانی بود. دو تن از مهمترین بازیگران این دوره، مریل استریپ و داستین هافمن برای بازی در فیلم کریمر علیه کریمر اسکار گرفتند. استریپ که بعد از کاترین هپبورن موفقترین بازیگر برنده اسکار است، در این دهه پنج بار دیگر هم نامزد دریافت جایزه شد. هافمن در سال ۱۹۸۳ برای فیلم توتسی نامزد شد و در آغاز دهه ۱۹۹۰ دومین اسکار بهترین بازیگری را برد. این دهه با اتفاق آغاز شد که درام خانوادگی رابرت ردفورد به نام مردم معمولی در کمال ناباوری بسیاری اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از چنگ شاهکار مارتین اسکورسیزی به نام گاو خشمگین درآورد. در سال ۱۹۸۴ فیلم شرایط مهرورزی پنج جایزه اسکار از جمله سه جایزه برای جیمز بروکز به عنوان کارگردان، تهیه کننده و نویسنده را درو کرد. چنین موفقیتی را تنها چهار کارگردان دیگر داشته‌اند: لئو مک کری در سال ۱۹۴۴، بیلی وایلدر در سال ۱۹۶۰، فرانسیس فورد کاپولا در سال ۱۹۷۴ و جیمز کامرون در سال ۱۹۹۷. در سال ۱۹۸۱ رابرت دنیرو که چهار بار نامزد اسکار بهترین بازیگری شده بود سرانجام اسکارش را برای بازی در چهارمین فیلمی که با مارتین اسکورسیزی کار کرد برای ایفای نقش جیک لاموتای مشتزن در فیلم گاو خشمگین گرفت. هنوز دو دهه مانده بود که آکادمی روی خوش به اسکورسیزی در مقام کارگردان نشان دهد. جک نیکلسون همچنان محبوب آکادمی بود و اولین بازیگری بود که بعد از دریافت اسکار بهترین بازیگر (در سال ۱۹۷۶ برای فیلم دیوانه‌ای از قفس پرید) در سال ۱۹۸۴ (برای فیلم شرایط مهرورزی) اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل را گرفت.

Image result for ‫اسکار دهه 70 هالیوود‬‎Martin Scorsese by David Shankbone.jpg

دهه ۱۹۹۰

___________

این دهه برای سینمای بریتانیا دهه پرکاری بود. در عرض هفت سال نه فیلم بریتانیایی از جمله فول مانتی، چهار عروسی و یک تشییع جنازه، رازها و دروغها و بازی گریستن نامزد دریافت اسکار شدند. در سال ۱۹۹۹ شکسپیر عاشق جایزه اسکار بهترین فیلم را برد و نجات سرباز رایان را ناکام گذاشت. گرچه تاریخ اسکار پر از شکایت‌های این چنینی است اما تبلیغات کمپانی سازنده شکسپیر عاشق برای کسب اسکار در این زمینه رقابت را به حد نازلی رساند. با این حال از آن پس تبلیعات و جوسازی شدید برای بدست آوردن اسکار بیشتر تبدیل به قاعده شده است تا استثنا. گوینت پالترو برای بازی در فیلم شکسپیر عاشق جایزه بهترین بازیگر زن را به دست آورد در سال ۱۹۹۱ کوین کاستنر با فیلم با گرگ‌ها می‌رقصد که جایزه اسکار بهترین فیلم را گرفت، به تجدید حیات نوع وسترن دست زد. با وجود محبوبیت ژانر وسترن، این فیلم دومین وسترنی بود (پس از سیمارون) که اسکار بهترین فیلم را می‌برد. بعداً در سال ۱۹۹۲ فیلم نابخشوده کلینت ایستوود سومین وسترنی شد که اسکار گرفت. مارتین اسکورسیزی در دهه ۱۹۹۰ هم نادیده گرفته شد. کارگردان دوستان خوب این بار در رقابت برای بهترین کارگردانی، جایزه را به کوین کاستنر واگذاشت. استیون اسپیلبرگ که دست کم از نظر گیشه یکی از موفقترین کارگردانان هالیوود به شمار می‌رود سرانجام در سال ۱۹۹۴ جایزه اسکار بهترین فیلم را برای فهرست شیندلر گرفت. این فیلم در ۱۲ رشته نامزد اسکار بود و هفت جایزه را گرفت و نظر بسیاری را که فکر می‌کردند اسپیلبرگ تنها می‌تواند فیلمهای پرماجرای عامه پسند بسازد عوض کرد. تام هنکس خود را به عنوان اسپنسر تریسی نسل خود تثبیت کرد. او در این دهه دو اسکار گرفت. یک بار در سال ۱۹۹۴ برای فیلم فیلادلفیا و یک بار هم در سال ۱۹۹۵ برای فیلم فارست گامپ. در سال ۱۹۹۷ هنگامی که برای نخستین بار هیچیک از کمپانی‌های بزرگ هالیوود فیلمی در میان نامزدهای جایزه اسکار بهترین فیلم نداشتند، فیلم بیمار انگلیسی آنتونی مینگلا مطرح شد. این نخستین تولید میراماکس بود که برنده جایزه بهترین فلیم شد. سال بعد، تایتانیک اسکارها را درو کرد. این فیلم در ۱۴ رشته نامزد اسکار بود و ۱۱ اسکار را برد. درست به اندازه اسکارهای بن هور. آکادمی همچنان به فیلمهای حماسی و تاریخی هم علاقه‌مند بود. دلاور مل گیبسون در سال ۱۹۹۶ اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را گرفت.

Titanic poster.jpgBraveheart.jpg

دهه ۲۰۰۰

___________

هزاره جدید زمان به صحنه وارد شدن تصویرسازی کامپیوتری بود. این فناوری به استودیوها این اعتماد به نفس را داد تا بار دیگر به ساختن فیلم‌های عظیم حماسی مانند سه‌گانه ارباب حلقه‌ها و گلادیاتور که یکی از نخستین برندگان اسکار در قرن تازه بود روی بیاورند. صنعت فیلم بالیوود هند نیز بال و پر گشود و با فیلمهایی مانند لاگان و دوداس تماشاگران غربی را مخاطب قرار داد. در مراسم اسکار سال ۲۰۰۱ وقتی گلادیاتور جوایز اصلی را برد، ریدلی اسکات خاطره بن هور را زنده کرد. این فیلم در ۱۲ رشته نامزد اسکار بود و پنج اسکار از جمله اسکار بهترین فیلم و بهترین بازیگر (راسل کرو) را گرفت. اما خود اسکات جایزه بهترین کارگردانی را نگرفت. اسکار به استیون سودربرگ رسید که آن را برای فیلم قاچاق برد. ببرخیزان، اژدهای پنهان موفقترین فیلم غیر انگلیسی زبان تاریخ اسکار، نیز به اسکار نزدیک شد اما از فیلم گلادیاتور که حماسه سنتی تری بود شکست خورد. در سال ۲۰۰۲ هالی بری به عنوان اولین زن سیاهپوستی که برنده اسکار بهترین بازیگر شد به چهره‌ای تاریخ‌ساز بدل شد. در همان مراسم، دنزل واشینگتن دومین سیاهپوست برنده اسکار بهترین بازیگر مرد شد.

Image result for ‫فیلم ارباب حلقه ها‬‎

سیدنی پواتیه اولین سیاهپوست برنده اسکار نیز در همان شب یک اسکار افتخاری گرفت. جوایز بازیگری کم و بیش موفقیت‌های دیگر فیلم ذهن زیبای ران هاوارد را تحت‌الشعاع قرارداد. در سال ۲۰۰۳ فیلم شیکاگو با بردن شش اسکار بازگشت فیلم موزیکال را رقم زد. سه‌گانه ارباب حلقه‌ها هم در گیشه موفق بود اما آکادمی ابتدا صبر کرد تا هر سه فیلم ساخته شود. در سال ۲۰۰۴ بازگشت پادشاه تمام جوایز از ۱۱ جایزه ممکن از جمله اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی (پیتر جکسون) را برد. دو فیلم قبلی این سه‌گانه در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ موفقیتهای محدودی در مراسم اسکار داشتند و شش اسکار از ۱۹ اسکاری را که نامزد بردن شان شده بودند، بردند. در سال ۲۰۰۴ شون پن بخاطر ایفای نقش در رود مرموز جایزه اسکار بهترین بازیگری را برد و شارلیز ترون هم بخاطر ایفای نقش یک قاتل در فیلم هیولا اسکار بهترین بازیگر زن را ربود. در سال ۲۰۰۵ فیلم دختر میلیون دلاری ساخته کلینت ایستوود، بازیگر و کارگردان آمریکایی، اسکار بهترین فیلم را دریافت کرد. این فیلم که در هفت بخش نامزد اسکار بود، جوایز بهترین فیلم و بهترین کارگردان را به دست آورد و هیلاری سوانک و مورگان فریمن بازیگر سیاه پوست آمریکایی، نیز بخاطر بازی در این فیلم به ترتیب جوایز بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین بازیگر مکمل مرد را به خود اختصاص دادند. در سال ۲۰۰۶ فیلم تصادف جایزه بهترین فیلم را در مراسم اسکار هفتاد و هشتمین اسکار برد.

Forest Whitaker 2014.jpgMillion Dollar Baby.jpg

جایزه بهترین بازیگر زن را ریس ویترسپون برای بازی در فیلم دست از پا خطا نمی‌کنم دریافت کرد و اسکار بهترین بازیگر مرد را فیلیپ سیمور هافمن بازیگر فیلم کاپوتی گرفت. در سال ۲۰۰۷ فیلم رفتگان ساخته مارتین اسکورسیزی به عنوان بهترین فیلم این دوره برگزیده شد. این فیلم در مجموع به چهار جایزه دست یافت. هلن میرن بازیگر نقش الیزابت دوم، ملکه بریتانیا در فیلم ملکه اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی زن را به دست آورد و فارست ویتاکر، بازیگر نقش ایدی امین در فیلم آخرین پادشاه اسکاتلند، جایزه بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد. در سال ۲۰۰۸ جایی برای پیرمردان نیست، ساخته برادران کوئن به عنوان بهترین فیلم هشتادمین دوره اسکار شناخته شد. این فیلم که در ۸ رشته نامزد اسکار بود، موفق شد علاوه بر جایزه بهترین فیلم جوایز بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (خاویر باردم) را نیز به دست آورد. دانیل دی لوئیس با فیلم خون به پا می‌شود و ماریون کوتیار با فیلم زندگی به رنگ گل سرخ برندگان اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی بودند. در سال ۲۰۰۹ میلیونر زاغه‌نشین با به دست آوردن جایزه بهترین فیلم در مجموع در هشت رشته از جمله بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه اقتباسی برنده شد. این فیلم که داستان برنده شدن پسری فقیر در مسابقه‌ای تلویزیونی است در ۱۰ رشته نامزد دریافت اسکار بود. کیت وینسلت بازیگر فیلم کتابخوان و شون پن بازیگر فیلم میلک جایزه بهترین بازیگری را دریافت کردند.

Image result for ‫فارست ویتاکر‬‎

دهه ۲۰۱۰

____________

در سال ۲۰۱۰ آکادمی دوباره پس از ۶۶ سال فهرست نامزدهای بهترین فیلم را ده تایی کرد. فیلم‌های اواتار و مهلکه هر کدام با نامزد شدن در ۹ بخش، بالاترین شانس را برای کسب جوایز اسکار ۲۰۱۰ داشتند که سهم مهلکه ۶ جایزه و اواتار فقط ۳ جایزه بود. فیلم اواتار که پرخرج ترین و پرفروش ترین فیلم تاریخ سینما به شمار می‌رود، موفق به کسب جایزه اسکار بهترین فیلم نشد و در عوض، فیلم مهلکه این جایزه را به دست آورد. مهلکه که داستان آن درباره جنگ عراق است، با به دست آوردن ۶ جایزه از جمله بهترین فیلم موفق ترین فیلم هشتاد و دومین مراسم اعطای جوایز اسکار بود و کاترین بیگلو، سازنده این فیلم به عنوان نخستین زنی که اسکار بهترین کارگردانی را به دست آورد، نام خود را در تاریخ اعطای این جوایز ثبت کرد. اسکار بهترین بازیگر زن نقش اول به ساندرا بولاک (با فیلم نقطه کور) و اسکار بهترین بازیگر زن نقش مکمل به مونیک (با فیلم پرشس) رسید.

Django-uncahined-teaser.jpgImage result for ‫ساندرا بولاک در اسکار 2012‬‎

اسکار بهترین بازیگر مرد نقش اول به جف بریجز (با فیلم دل دیوانه) و بهترین بازیگر مرد نقش مکمل به کریستف والتس (با حرامزاده‌های بی‌شرف) رسید. ۲۰۱۱ سال بریتانیایی‌ها و سخنرانی پادشاه بود. این فیلم که در ۱۲ رشته نامزد اسکار بود، چهار جایزه اصلی از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را به خود اختصاص داد. کالین فرث و کریستین بیل دو بازیگر بریتانیایی برای فیلم‌های سخنرانی پادشاه و مبارز جوایز بهرین بازیگر مرد را در دریافت کردند. سخنرانی پادشاه به داستان لکنت زبان جورج ششم، پادشاه سابق بریتانیا و پدر ملکه فعلی بریتانیا و تلاش او برای چیره شدن بر این مشکل می‌پردازد. سال ۲۰۱۲ سال موفقیت سینمای ایران در اسکار بود. جدایی نادر از سیمین، ساخته اصغر فرهادی نخستین فیلم ایرانی بود که در تاریخ آکادمی جایزه بهترین فیلم غیر زبان انگلیسی را به دست آورد. آن سال همچنین بعد از بیش از هشتاد سال یک فیلم صامت برنده جایزه بهترین فیلم شد. آرتیست جایزه‌های اصلی را به دست آورد. وودی آلن جایزه بهترین فیلمنامه اریجینال را گرفت و مریل استریپ یک اسکار دیگر (برای بانوی آهنین) به اسکارهای دوگانه خود اضافه کرد. در سال ۲۰۱۳ بر خلاف سال پیش از آن، دوره‌ای بود که بسیاری از ایرانیان روی خوشی به تصمیم آکادمی نشان ندادند. آرگو که به ماجرای گروگانگیری در سفارت آمریکا در تهران می‌پرداخت، جایزه اصلی را برد. دانیل دی لوئیس برای لینکلن به جمع سه اسکاری‌ها پیوست (استریپ و نیکلسون) و کریسف والتس آلمانی-اتریشی دوباره برای بازی در فیلم تارانتینو (جانگوی آزاد) نامزد شد و اسکار برد.

نامزدها؛رای دهندگان وشرایط گزینش

__________________________________________

از سال ۲۰۰۴ نتایج نامزدهای جایزه اسکار در آخر ژانویه به اطلاع عموم می‌رسد که پیش از آن در اوایل فوریه اعلام می‌شد.

برای نامزدی عضویت در آکادمی رقابت بسیار است (با این وجود، فرد نامزد باید دعوت شده باشد) و یا اینکه یکی از اعضا او را معرفی کند. آکادمی نام اعضای خود را به طور عمومی آشکار نمی‌کند، گرچه در مطبوعات گذشته نام مدعوین برای عضویت در آکادمی انتشار یافته بود. در صورتی که کسی که هنوز به عضویت در آکادمی در نیامده در طول یک سال برای عضویت در بیش از یک بخش نامزد شده باشد، در زمانی که عضویت را می‌پذیرد باید بخشی را که می‌خواهد در آن قرار گیرد انتخاب کند.

امروزه بر اساس قوانین ۲ و ۳ مجموعه قوانین رسمی جوایز آکادمی، یک فیلم باید در سال قبل از آغاز نیمه شب اول ژانویه تا پایان نیمه شب ۳۱ دسامبر در لس آنجلس، کالیفرنیانمایش داده شود تا شرایط شرکت را داشته باشد (به استثنای بهترین فیلم خارجی زبان). برای مثالThe Hurt Locker برنده بهترین فیلم سال ۲۰۱۰، در سال ۲۰۰۸ پخش شد ولی واجد شرایط شرکت در اسکار ۲۰۰۹ نبود زیرا نمایش آن در لس آنجلس از نیمه سال ۲۰۰۹ آغاز شد بنابراین در اسکار ۲۰۱۰ شرکت نمود. قانون دوم بیان می‌دارد که فیلم باید حداقل ۴۰ دقیقه بوده و در نسخه ۳۵ یا ۷۰ میلیمتری و یا در فرمت دیجیتالی ۲۴ یا ۴۸ فریم تهیه و وضوح آن نباید کمتر از ۱۲۸۰×۷۲۰ باشد.

Image result for ‫ساندرا بولاک در اسکار 2012‬‎Image result for ‫ساندرا بولاک در اسکار 2012‬‎

در اواخر دسامبر فهرست نامزدها برای حدوداً ۶۰۰۰ عضو فعال فرستاده می‌شود. اعضای گروه‌های مختلف افراد مربوط به حوزه خودشان را به عنوان نامزد انتخاب می‌کنند (کارگردانان به کارگردانان رای می‌دهند، نویسندگان به نویسندگان، بازیگران به بازیگران و غیره)؛ به استثنای فیلم‌های خارجی، مستند و انیمیشن که توسط کمیته‌ای خاص متشکل از اعضای تمام حوزه‌ها انتخاب می‌گردند. در بخش خاص انتخاب بهترین فیلم، تمامی اعضا صلاحیت انتخاب نامزدها را دارند. فیلم‌های خارجی باید دارای زیرنویس انگلیسی باشند و هر کشور می‌تواند سالیانه فقط یک فیلم پیشنهاد کند. اعضای گروه‌های مختلف افراد مربوط به حوزه خودشان را به عنوان نامزد تعیین می‌کنند. سپس برندگان در دور دوم رای گیری که در آن تمامی اعضا در بیشتر گروه‌ها از جمله بهترین فیلم حق رای دارند انتخاب می‌شوند.

oscars-2015oscars-2015

پخش تلویزیونی مراسم

_________________

جوایز اصلی در یک جشن که مستقیماً از تلویزیون پخش می‌شود، اغلب در ماه مارس بعد از سال مربوطه و ۶ هفته پس ار اعلام اسامی نامزدین اعطا می‌شوند. این جشن بسیار مجلل و با شکوه است و تمامی مدعوین بر روی فرشی قرمز رنگ که توسط برجسته‌ترین طراحان مدروز آماده شده راه می‌روند. بر اساس تخمین‌ها هر سال بیش از یک میلیارد نفر به صورت زنده و یا ضبط شده این جشن را تماشا می‌کنند.(لوی ۲۰۰۳)

این جشن برای اولین بار در سال ۱۹۵۳ از تلویزیون NBC پخش شد. از آن زمان تا سال ۱۹۶۰ از NBC و سپس از شبکه ABC تا سال ۱۹۷۱ و مجدداً توسط NBC پخش شد. ABC دوباره در سال ۱۹۷۶ پخش این جشن را تا سال ۲۰۱۴ بر عهده گرفت. 

پس از بیش از ۵۰ سال برگزاری در اواخر مارس یا اوایل آوریل، در سال ۲۰۰۴ برگزاری این جشن به اواخر فوریه یا اوایل مارس تغییر کرد که احتمالاً دلیل آن اجتناب ازهمزمانی این جشن با سایر برنامه‌های مهم در تلویزیون مانند تورنمنت بسکتبال NCAA است.

جشن اعطای این جوایز توسط سازمان امنیت داخلی آمریکا به عنوان رویداد ویژه امنیت ملی محسوب می‌شود.

معایب وکاستیها

____________________

جوایز آکادمی خصوصاً طی سال‌های اخیر مورد اختلاف و انتقاد بسیاری بوده است.

منقدان بر این عقیده هستند که بسیاری از برندگان جایزه بهترین فیلم سینمایی در گذشته در مقابل آزمون زمان باقی نماندند. منتقدان چنین استدلال می‌کنند که برخی از این فیلم‌ها از جمله فیلم " بزرگترین نمایش روی زمین ساختهِ (سیسیل بی. دیمیل) با گذشت زمان تاثیراتی را که در زمان اولین اکران داشته‌اند از دست داده‌اند. در مثالی دیگر، منقدان به این نکته پرداخته‌اند که چطور بعضی فیلم‌ها مانند بن هور، برنده سال ۱۹۵۹ که یکی از پر در آمدترین فیلم‌هایی است که ساخته شده در مقایسه با سایر فیلم‌های سال ۱۹۵۹ مانند ریو براو و تقلید زندگی در مقابل زمان کمتر باقی مانده‌اند. اگرچه "بن هور" در حال حاضر در لیست ۲۵۰ بانک اطلاعات اینترنتی فیلم‌ها IMDb در مکان ۱۲۱ قرار دارد، در حالی که "ریو براو" و "تقلید زندگی" اصلاً در این لیست وجود ندارند.

 

علاوه براین برخی فیلم‌های نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم که این عنوان را از دست دادند، در نظر بسیاری از منتقدان و فیلم سازان شاهکار هستند. بارزترین نمونه فیلم همشهری کین است که نامزد دریافت نهمین اسکار شد اما تنها جایزه (بهترین فیلمنامه اصیل) را به خود اختصاص داد و درحالیکه طرفداران فیلم‌ها، علم دوستان و فیلم سازان این فیلم را به عنوان بهترین فیلم تمامی دوران‌ها درنظر گرفته‌اند. فیلم‌های "پرتغال کوکی"، "اینک آخرالزمان"، "راننده تاکسی"، " فارگو" و برخی دیگر از جمله نمونه‌های اینگونه فیلم‌ها هستند.

انتقادی دیگر این است که بازیگران زن و یا مردی که ابتدا در فیلم‌های کمدی(و سایر ژانرها) مطرح شدند، برای اینکه به طور جدی مورد نظر آکادمی واقع شوند باید در فیلم‌های دراماتیک موفق شوند. تنها ۵ بازیگر برای بازی در نقش‌های کمدی جایزه بهترین بازیگر را برده‌اند.

برخی از کارگردانان که به هنرمندی آنها اذعان شده است (مانند اورسن ولز، آلفرد هیچکاک واستنلی کوبریک و هوارد هاکز هرگز جایزه بهترین کارگردان را نبرده‌اند.

از دیگر انتقادات عینی افزایش تاثیر اعمال نفوذ کارگردانان و شرکت‌های سازنده فیلم در مورد برخی فیلم‌ها است، به این معنا که جوایز، بیشتر منعکس کننده تلاش‌ها برای اعمال نفوذ هستند و این قضیه شایستگی فیلم‌ها را تحت تاثر قرار داده است.

تا به امروز بخشی برای جایزه به کارهای نمایشی، بدلکاران یا مشارکت‌های نمایشی استفاده نشده است.

در مورد فرایند رای دادن در آکادمی نیز نقایص زیادی برشمرده شده است، از جمله این حقیقت که دستیاران اعضای آکادمی اغلب در برگه رای گیری رسمی اسکار رای می‌دهند.

دستاوردهای منحصر بفرد

_____________________________

تا کنون دو نفر از برندگان جایزه اسکار برنده نوبل نیز بوده‌اند. جورج برنارد شاو ایرلندی در سال ۱۹۳۸ به این مهم دست یافت، وی پس از بردن جایزه نوبل ادبیات در ۱۹۲۵، در سال ۱۹۳۸ جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را کسب کرد و ال گور سیاستمدار و فعال محیط زیست آمریکایی که در سال ۲۰۰۷ برای فیلم مستند یک حقیقت آزاردهنده برنده بهترین فیلم مستند از جشنواره اسکار و در سال ۲۰۰۸ بدلیل فعالیتهای بشردوستانه در جهت حفظ محیط زیست جایزه نوبل را دریافت کرده‌است. والت دیزنی با دریافت ۲۲ جایزهٔ آکادمی و ۴ جایزهٔ افتخاری آکادمی، رکورددار دریافت جایزهٔ اسکار است.

Image result for ‫اسکار والت دیزنی‬‎

برندگان جوایز اسکار(رشته ها)

_________________________________

Image result for ‫اسکار والت دیزنی‬‎

رکوردها ی اسکار

____________________________

تا کنون پیرترین کارگردانی که موفق به کسب اسکار شده <کلینت ایست وود> کارگردان آمریکایی است که در سال ۲۰۰۴ در سن ۷۴ سالگی به خاطر فیلم< دختر یک میلیون دلاری> برنده ی اسکار شد.پس از او، «رومن پولانسکی» قرار دارد که سال ‌2002 در سن ‌69 سالگی توانست برای فیلم «پیانیست» این جایزه ارزشمند را بدست آورد.«جورج کوکور»، «مارتین اسکورسیزی» و «جان فورد» دیگر رکوردداران این عرصه هستند. جوانترین کارگردان در این عرصه <نورمن تاروگ> است که در سال ۱۹۳۰ در سن ۳۲ سالگی برای فیلم <اسکیپی> برنده ی اسکار شد.

Image result for ‫اسکار کلینت ایستوود‬‎Image result for ‫اسکار کلینت ایستوود‬‎

 پیرترین بازیگری که برنده ی اسکار شده <کریس پلامر> بازیگر کانادایی است که در سن ۸۲ سالگی این جایزه را به دست آورده. پس از او <جسیکا تاندی> در رده ی بعدی قرار دارد. جوانترین بازیگر مرد برنده ی اسکار<آدرین برودی> است که به خاطر فیلم<پیانیست> در ۲۹ سالگی برنده ی اسکار شد.<مارلون براندو> و< نیکلاس کیج> بعد از او جوانترین برندگان اسکارند. در میان زنان هم< مارلی ماتلین> رکوردار است و در سن ۲۱ سالگی برنده ی اسکار شده.

Image result for ‫اسکار مارلون براندو‬‎Image result for ‫اسکار نیکلاس کیج‬‎

رکورد بیشترین اسکار بهترین بازیگر در اختیار <کاترین هپبورن> است که موفق به دریافت چهار جایزه ی اسکار شده. در میان مردان <جک نیکلسون> با سه جایزه رکورددار است.

<مریل استریپ> که از نوابغ دنیای مدرن سینماست با 17 کاندیدایی رکورد بیشترین کاندید شدن را در اختیار دارد و با سه اسکار پس از کاترین هپبورن پرافتخارترین بازیگر زن در این عرصه است. 

Image result for ‫اسکار مریل استریپ‬‎

<پیتر اوتول> بازیگر مشهور بریتانیایی با هشت نامزدی بدون برد ناکامترین بازیگر در جشنواره ی اسکار است و  این رکورد را در اختیار خود دارد.

<مارلون براندو> <آل پاچینو>و <راسل کرو> هرکدام با چهار نامزدی پیاپی رکورددار نامزدی های متوالی اند.

بیشترین تعداد نامزدی یک فیلم در بخش‌های مختلف جوایز اسکار، ‌مربوط به سال ‌1950 است که فیلم «همه‌چیز درباره ایو» توانست در ‌14 بخش نامزد جوایز اسکار شود. این رکورد را «تایتانیک» در سال ‌1997 تکرار کرد و پس از آن هم «ماجرای عجیب بنجامین باتن» در ‌13 رشته نامزد جوایز شده است.

<تایتانیک>< بن هور> و< ارباب حلقه ها> هرکدام با برنده شدن ۱۱ اسکار ستایش شده ترین فیلم ها هستند.

Image result for ‫تایتانیک‬‎Image result for ‫بنهور‬‎

تعداد بازدید از این مطلب: 7855
موضوعات مرتبط: سینمای غرب , سینمای شرق , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

شنبه 9 اسفند 1393 ساعت : 8:31 بعد از ظهر | نویسنده : م.م
برندگان اسکار چگونه گزینش میشوند؟
نظرات

برندگان اسکار چگونه انتخاب میشوند؟

****************************************************

 

 آکادمی اسکار هیچگاه به کارگردانی مانند آلفرد هیچکاک ، جایزه نداد. تنها فیلم هیچکاک که جایزه اسکار گرفت ، فیلم "ربه کا" بود که آن هم به دلیل تهیه کنندگی دیوید سلزنیک ، مرد قدرتمند هالیوود، مورد توجه قرار گرفت و جایزه نیز در دستان وی قرار گرفت. اسکار هیچگاه به فیلمسازان مشهوری همچون "چارلز چاپلین" ، "باستر کیتن" ، "هاوارد هاکس" ، "سمیوئل فولر" ، استنلی کوبریک " و "نیکلاس ری" اهداء نشد و این شرمندگی تاریخی برجبین آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا باقی ماند. اگرچه آکادمی سعی کرد بعدا با اهدای جوایز افتخاری به برخی از نامبردگان ، تا حدودی آن شرمندگی را جبران نماید.

بنای این مطلب و مطالبی که در پی آن خواهد آمد ، این است که ابهامات و سوالات بسیاری که طی این سالها ، خصوصا در یکی دو سال اخیر (که شاهد اعطای دو جایزه به ظاهر متفاوت اسکار به دو فیلم "جدایی نادر از سیمین" و "آرگو" بودیم )، برای علاقمندان سینما و هنر هفتم پیش آمده را تا حدودی پاسخ گوید. آنچه می آید در واقع علاوه بر مطالعات و تحقیق و پژوهش های مختلف که طبعا ناشی از حرفه نگارنده می شود ، تجربه پی گیری و تماشای زنده  مراسم فوق از سال 1990 تا کنون است که تقریبا برای تحلیل بیش از نیمی از آنها (از سال 2000) ، همه ساله مقالات مفصل و با تکیه بر جزییات ارائه کرده ام که بعضا در نشریاتی مانند "سینما" ، "فیلم و هنر" ، "فیلم و سینما" ، "فیلم نگار" ، " سینما رسانه" و همچنین خبرگزاری ها و وب سایت ها و پایگاههای اطلاع رسانی منتشر شده است.


معمولا از یکی دو ماه قبل روشن می شود که جایزه اصلی اسکار  به چه فیلم هایی  خواهد رسید و این قضیه با اعلام نامزدهای برخی از انجمن های نقد فیلم مانند "برگزیده منتقدان" شروع می شود و با اعلام  کاندیداهای گلدن گلوب و بافتا و اتحادیه های تهیه کندگان و کارگردانان و انجمن های بازیگران و نویسندگان آمریکا ادامه پیدا می کند و روز به روز و مراسم به مراسم و با اعلام نتایج برگزیدگان هر انجمن نقد فیلم یا اتحادیه صنفی و یا حتی جشن های به اصطلاح سینمایی حدس ها به یقین بدل می شود  تا به اولین نقطه اوج خود یعنی اعلام لیست نامزدهای جوایز اسکار می رسد.اگرچه حتی این روند و سیر اهدای جوایز نیز موضوع تازه ای نبوده و نیست و سالهاست که به این روش ها و سبک ها عادت کرده ایم اما نمی دانم هنوز هیجان و شور کودکانه برخی دوستان از چه روست؟!

نیازی به هوش سرشار یا ارزیابی های آنچنانی هم ندارد . اگر در جریان سالهای گذشته باشید که هیچ و اگر هم مسیر اهدای جوایز سینمایی غرب را طی سالهای گذشته دنبال نکرده باشید ، با یک نگاه اجمالی به آرشیو این جوایز (که در بسیاری از کتب و دایره المعارف های سینمایی و البته وب سایت های اینترنتی در دسترس است) بدون به کارگیری استعداد خاص یا ذوق و هوشمندی و یا بهره جویی از اطلاعات فرامتنی می توان دریافت که همه این جوایز و مراسم و جشن های ظاهرا سینمایی ، ارتباط و به هم پیوستگی غیرقابل انکاری دارند.

مثلا اینکه برگزیدگان همه این اتحادیه ها اعم از کارگردانان و تهیه کنندگان و بازیگران و نویسندگان و تمامی انجمن های منتقدان در سرتاسر آمریکا از نیویورک و بوستون و شیکاگو گرفته تا سانفرانسیسکو و لس آنجلس و تا حتی انجمن های منتقدان لندن و تا مراسم اسکار اروپایی مانند بفتا و سزار و گویا و AFC و انجمن ملی نقد آمریکا و ...در همه رشته های هنری و فنی از بازیگری و فیلمنامه و کارگردانی گرفته تا جلوه های ویژه و صدا و تدوین و فیلمبرداری و ...از 10-15 فیلم مشابه فراتر نمی رود و این 10-15 فیلم همان هایی است که در مراسم اسکار (به عنوان پایان بخش فصل انتخاب ها و برگزیدگان و جشن های سینمایی ) مورد تقدیر و تجلیل قرار می گیرند و معلوم نیست اگر قوانین شداد و غلاظ مراسم اهدای جوایز آکادمی یعنی همان اسکار این مراسم را محدود می کند  این قوانین چه الزامی برای سایر اتحادیه ها و انجمن های منتقدان و یا مراسم سینمایی دیگر کشورها ایجاد نموده که همه آنها خود را ملزم به رعایت قوانین و ضوابط اسکار می دانند!!

 فی المثل امسال مانند هر سال و در یک اقدام نه چندان غیر معمول همه این مجموعه حلقات اسکار (بدون هر گونه لاپوشانی و تعارف) ، فیلم های "12 سال بردگی" ، "جاذبه" را برگزیده و در کنار آن به فیلم هایی مانند  "حقه بازهای آمریکایی" ، "گرگ وال استریت" ، "کاپیتان فیلیپس" ، "او" ، "نبراسکا" و "کلوپ دالاس بایرز" هم پرداختند که اغلب به لحاظ سینمایی و ساختار فنی و هنری در حد آثار متوسط و معمولی سینما هستند و حتی به اذعان بسیاری از منتقدین غربی، فیلم های بسیار قویتر وجود دارند که اساسا در لیست های اسکار و حلقات آن قرار ندارند. نکته طنز آمیز و کمدی آنجاست که مثلا لیست نامزدهای منتقدان آمریکا ( یا یکی دو تفاوت جزیی) تقریبا همانند فهرست کاندیداهای تهیه کنندگان آمریکایی است! و نامزدهای جوایز فیلم های مستقل تفاوت چندانی با جوایز بافتا یا گلدن گلوب و حتی خود اسکار ندارد!!(معلوم نیست در اینجا "مستقل"چه معنا و مفهومی می یابد؟!)

اما  چگونه می شود که به یکباره اتحادیه های تدوین گران ، مدیران صحنه، طراحان لباس، تدوینگران صدا،  کارگردانان، بازیگران، نویسندگان، تهیه کنندگان و...و انجمن های منتقدان بوستون، لندن، اوهایو ،شیکاگو، دالاس، فلوریدا، کانزاس، لاس وگاس، لندن، لس آنجلس، نیویورک، جامعه آنلاین، آستین، جامعه فیلم فونیکس، سن دیه گو، سانفرانسیسکو، ساوت استریم، واشینگتن و ...و جوایز AFI ، انستیتو فیلم استرالیا ، آکادمی فیلم ژاپن، جوایز بفتا (انگلیس) ، جوایز سزار (فرانسه) ، گلدن گلوب ، فستیوال فیلم هالیوود ، جوایز ایرلندی فیلم و تلویزیون ، فستیوال پالم اسپرینگ ، جوایز ستالایت ، فستیوال فیلم تورنتو و ... بدون توجه به صدها فیلمی که در آمریکا طی سال 2012 تولید شده و به نمایش درآمده و هزاران فیلم تولید شده در سایر کشورها که بسیاری از آنها به لحاظ سینمایی از 10-15 فیلم یاد شده، قوی تر هستند ، فقط از میان همان تعداد محدود 10-15 تایی ، برگزیده های خود را انتخاب می کنند. بدون توجه به دهها فیلمی که در نمایش عمومی، تحسین های مختلفی را برانگیختند ولی اصلا در میان نامزدهای اسکار حضور ندارند، مانند "اثرجانبی" (استیون سودبرگ)، "شراکتی که تو نگه می داری"(رابرت رد فورد)، "خارج از کوره"(اسکات کوپر) ، "پس از زمین" (ام نایت شیامالان) ،"پشت چلچراغ"(استیون سودربرگ)، "بنیاد گرای ناراضی" (میرا نایر)، "امپراتور" (پیتر وبر) ، "انتقال" (دنی بویل)،"بهترین پیشنهاد" (جوزپه تورناتوره)، "حالا تو منو می بینی" (لوییس لتریر) ، "پیشخدمت" (لی دانیلز) ، "همه چیز از دست رفت" (سی جی چاندور) ، "ایلیزیم" ( نیل بلومکمپ) ، "خانواده " (لوک بسون) ، "عشق سوزان"( برایان دی پالما) و ...  که از نظر خیل عظیمی از کارشناسان و منتقدان و مخاطبین، بسیار نسبت به فیلم های نامزد شده سر تر بوده و لایق تر برای دریافت اسکار ، اما همه حلقات و نهادها و انجمن ها و مراسم یاد شده یکصدا و یکپارچه ، به روال هرسال بهترین فیلم های سال را تنها از میان 10-15 فیلم برگزیدند!!

در واقع در اینجا مراسم اسکار همچون Big Brother یا برادر بزرگتر ( اصطلاحی که مابین شوروی سابق و کشورهای بلوک کمونیسم رایج بود ) عمل می کند که براساس قانون نادیده یا نانوشته و یا پنهانی ، آراء و نظرات و برگزیدگانش را دیگر نهادها و مراکز و مراسم سینمایی نیز لحاظ می کنند!!!

معلوم نیست که این چه نوع تکثر آراء و دمکراسی و تضارب آراء و عقاید است که همه یک حرف می زنند و یک انتخاب دارند و یک اظهار نظر می کنند؟! در حالی که اغلب منتقدان و سینماروها و اهالی سینما براین اصل همیشگی فیلم دیدن واقفند که اساسا سینما ورای همه اصول و ساختار و فرم ، محل اعمال سلیقه ها و عقاید گوناگون و مختلف است و این قول رایجی است که هر فیلم به تعداد نماشاگرانش منتقد و کارشناس دارد. حتی برترین آثار و فیلم های تاریخ سینما ، دارای موافقان و مخالفان جدی از معتبرترین منتقدان و کارشناسان سینما هستند. پس چگونه می شود که 10-15 فیلم نه چندان قوی و هنری و دارای بداعت و خلاقیت خاص به یکباره محبوب همه آن موسسات و حلقات و مجامع سینمایی گردد؟!!

 

با در نظر گرفتن این واقعیات ، آیا واقعا اسکار و جوایز پیرامونی آن ( اعم از گلدن گلوب و سزار و بافتا و ... ) مهمترین جوایز جهانی سینما هستند؟ آیا دریافت جوایز فوق افتخاری فوق العاده است و نشانه برتری یک فیلم یا یک سینما و حتی سرافرازی یک ملت به شمار می آید؟! آیا حقیقتا کسب جوایزی مانند اسکار بزرگترین حادثه سینمایی و بلکه ملی برای یک کشور محسوب می شود؟ اگرچه پاسخ این سوالات متاسفانه نزد برخی در این سوی آب ها به شکل ذوق زده و جوگیرانه ای مثبت است اما در آن سوی آب ها اوضاع فرق دارد و حتی خود آنانی که مراسمی از قبیل اسکار در کشورشان برگزار می شود، چنین جوگیر نشده و اغلب بیش از یک شوی تلویزیونی به آن نگاه نمی کنند. این وجه نمایشی مراسم اسکار بدان حد شور بوده و هست که به قول معروف خان هم فهمیده ، به طوری که چند سال پیش ، کریس راک به عنوان مجری مراسم اسکار در همان سخن اولیه اش برروی سن مراسم به صراحت گفت که : " این فقط یک بازی آمریکایی است و بس ! " و البته آن سال اولین و آخرین اجرای او در چنین مراسمی شد!!

آیا بدست آوردن جایزه و افتخار در مراسمی همچون اسکار و گلدن و گلوب نشانگر استقبال مردمی و پسند مخاطب از یک فیلم است؟ بازهم پاسخ منفی است ، چون در میان برگزیدگان آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا در طول برگزاری 85 دوره این مراسم ، کمتر فیلمی پیدا می شود که علاوه بر کسب اسکار بهترین فیلم ، توانسته باشد موقعیت تجاری خوبی هم کسب نماید. چنانچه اغلب آثار سینمایی پرفروش تاریخ سینما ، نه تنها به مراسم اسکار و جوایز اصلی آن راهی نیافتند بلکه حتی بعضا در مراسم بدترین فیلم و جایزه تمشک طلایی ، گوی سبقت را ربودند.

فی المثل سیلوستر استالونه به عنوان یکی از بازیگران فیلم های پرفروشی مثل راکی و رمبو و مانند آن بارها تمشک طلایی دریافت کرد و حتی باافتخار آن را بالای سر برد! و از بسیاری فیلم های پرفروش تاریخ سینما مانند ترمیناتور ، ماتریکس ، جنگ های ستاره ای ، هری پاتر ، جیمزباند ، ایندیانا جونز ، سوپرمن ، اسپایدرمن و ...در میان کاندیداهای جوایز اصلی آکادمی خبری نبوده و نیست. (مثلا قسمت دوم فیلم "هری پاتر و یادگاران مرگ " ، قسمت چهارم "دزدان دریای کاراییب " ، داستان جدید سری فیلم های "گرگ و میش" و "ترانسفورمرز 3" که 5 فیلم اول لیست پرفروشترین فیلم های سال 2011 بودند ، هیچ جایی در میان نامزدهای گلدن گلوب یا بافتا و سزار و همچنین هیچ یک از سایر لیست های برگزیدگان انجمن های نقد فیلم در آن سال نداشتند. راستی فیلم "هابیت : نابودی اسماگ" که رکورد همه فروش های تاریخ سینما را شکست ، چه جایی در میان جوایز اصلی اسکار امسال دارد؟!!)  این نشانگر آن است که نه تنها بسیاری از دست اندرکاران صحنه تولید و نمایش سینمای غرب و آمریکا به امثال اسکار توجه خاصی ندارند، بلکه اهمیت مراسمی همچون اسکار یا گلدن گلوب و مانند آن را نزد تماشاگران و سینماروها هم نشان می دهد.

زمانی که فکر تاسیس آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا به سال 1927 در یک مهمانی شام در خانه لویی ب مه یر ، رییس کمپانی مترو گلدوین مه یر مطرح گردید و قرار شد این آکادمی علاوه بر وظایف دیگر،همه ساله تعدادی هم جایزه به محصولات کمپانی های آمریکایی بدهد، اساسا نمایشی برای محصولاتی از این کمپانی ها مدنظر بود که علاوه بر دارا بودن نوعی ساختار به اصطلاح کلاسیک سینما (ساختار کلیشه ای هالیوودی)، به نحوی ایدئولوژی آمریکایی را ( با همه خصوصیات تاریخی و سیاسی و فرهنگی اش ) تبلیغ نماید و اینکه کمپانی ها در رقابت با یکدیگر، هر یک تا کجا می توانند در صنعت ساخت این دسته فیلم ها ، ابتکار بزنند و با ابزار و وسایل و امکانات پیشرفته تر، صحنه های خارق العاده تری را جلوی دوربین ببرند و بدین وسیله صنعت سینمای هالیوود را توسعه دهند. در چنین وادی ، به هیچ وجه هنر سینما مطرح نبوده و نیست، بلکه آنچه مد نظر بنیانگذاران آکادمی قرار داشت، استعداد سرو کله زدن با تولید و استفاده از ابزار و تکنولوژی برای به تصویر کشیدن شمایی از یک قهرمان آمریکایی بود که هر زمان در شکل وقواره ای نمایان می شد. زمانی داگلاس فرنبکس بود و ارول فلین و کاپیتان های دریانورد و قهرمانان شکست ناپذیر و زمان دیگر کلارک گیبل و گری کوپر که حتی اجازه نمی دادند ترکیب آرایش صورت و مدل موهایشان در فیلم های مختلف تغییر یابد! و بعد جان وین به عنوان نماد آمریکا سوار براسب آمد تا شر هرآنچه سرخپوست بود را بکند که به قول یک ضرب المثل آمریکایی " سرخپوست خوب ، سرخپوست مرده است!"

زمان بعدتر جین هاکمن با ارتباط فرانسوی آمد و پل نیومن و رابرت ردفورد در نقش بوچ کاسیدی و ساندنس کید و زمانی بعدتر ... و آنچه کمتر در این میان اهمیت داشت ، توانایی بهره گیری از عناصر سینما به نظر می آمد. چنانچه در همان نخستین سال اهدای جوایز آکادمی یعنی 1928 ، اسکار بهترین فیلم به "بالها" تعلق گرفت که هم از یک ساختار قراردادی و کلیشه ای برخوردار بود(فی المثل صحنه های جنگی فیلم کاملا شعاری و تبلیغاتی از کار درآمده بود که کمپانی پارامونت تا سال ها آن صحنه ها را در دیگر فیلم هایش به کار می برد) و هم به همان ایدئولوژی آمریکایی می پرداخت که همواره دغدغه و دل مشغولی غربی ها بوده است. این در حالی بود که در همان سال ، آثار خوش ساختی همچون "سیرک" ساخته چارلی چاپلین و "جمعیت" به کارگردانی کینگ ویدور ، مورد توجه اعضای آکادمی قرار نگرفت.

از همان سال مشخص شد، آنچه مورد نظر آکادمی اسکار برای اعطای جوایز است، لزوما ارزش های سینمایی و هنری یک فیلم نیست ، بلکه میزان کاربرد ساختار کلیشه ای معمول و مایه های ایدئولوژِیک آمریکاییان متعصب ، در درجه نخست اهمیت قرار دارد و البته امثال گلدن گلوب و بافتا و سزار و مانند آن نیز کپی بلافصل اسکار بوده و هستند.( با همان قواعد و قوانین و نوع نگرش )

نگاهی به برگزیدگان اسکاردر طی 85 دوره برگزاری این مراسم اغلب این نظر را تایید می کند ، اگرچه موارد معدودی هم به دلایل مختلف خلاف این دیدگاه اتفاق افتاده است.

به هرحال براساس زاویه نگرشی که شرحش رفت، در طول این 85 سال، بسیاری از فیلم های  ارزشمند سینمای آمریکا و فیلمسازان برجسته تاریخ سینمای این کشور از گردونه اسکار و گلدن گلوب و دنباله های آنان بیرون ماندند. دیگر فیلم ها و سینماگران دیگر کشورها که جای خود دارد. زیرا که اساسا اسکار، مجموعه جوایزی برای سینمای آمریکاست و اعتنایش به سینمای دیگر کشورها حداکثر در حد 4 درصد کل جوایز محاسبه می شود  یعنی درواقع حدود صفر!!

مثال ها و مصادیق بزرگ کردن فیلم های ایدئولوژیک و کلیشه ای از سوی مراسمی از این دست ، در مقابل سینمایی که هنر و بداعت سینمایی برایش در درجه نخست قرار دارد ، بسیار است. فی المثل فیلم "همشهری کین" فیلم معروف اورسن ولز که حدود نیم قرن مشترکا از سوی منتقدان و فیلمسازان و بسیاری انجمن ها و موسسات فیلم دنیا ، بهترین فیلم تاریخ سینما به شمار آمد  و ارزش های سینمایی آن غیر قابل شک تلقی شد ، تنها سهمش از اسکار فقط یک جایزه بهترین فیلمنامه نویسی بود و بس !

"دلیجان" ، اثر مهم جان فورد در مقابل رویا پردازی نژادپرستانه ویکتور فلیمینگ یا بهتر بگویم دیوید سلزنیک در "برباد رفته" و رنگ و لعاب آن رای نیاورد و بااهمیت ترین موزیکال تاریخ سینما به اعتقاد بسیاری از علاقمندان هنر هفتم یعنی "آواز در باران" ساخته جین کلی و استنلی دانن ، تنها نصیبش از اسکار ، دو نامزدی بهترین موسیقی  متن و بهترین بازیگر نقش دوم زن بود و دیگر هیچ! در حالی که موزیکال تهوع آوری مثل "ژی ژی" ساخته دوران افول وینسنت مینه لی ، 8 جایزه اسکار را از آن خود کرد!!

"بن هور" با 11 جایزه اسکار در حالی سال ها رکورد دار جوایز آکادمی بود که به لحاظ ساختار سینمایی و روایتی بسیار ضعیف به حساب آمده و به جز صحنه هیجان انگیز ارابه رانی ، شاخصه مهمش، تبلیغ برای ایدئولوژی آخرالزمانی آمریکایی بود.(همان خاصیتی که مشابه قرن بیست و یکمی آن یعنی "ارباب حلقه ها : بازگشت پادشاه" نیز داشت!) ، در حالی که در همان سال یعنی 1959 ، آثار مهمی همچون "تقلید زندگی "(داگلاس سیرک) ، "شمال از شمال غربی"(آلفرد هیچکاک) و "ریوبراوو"(هاوارد هاکس) به طور کلی از دید اعضای آکادمی دور ماندند. گویی هرگز چنین فیلم هایی در سینمای آمریکا تولید نشده اند!

همچنین است فیلم های برجسته ای مانند :"جویندگان"(جان فورد) ، "خواب بزرگ" (هاوارد هاکس) ، "رود سرخ"(هاوارد هاکس) ، "غرامت مضاعف"(بیلی وایلدر) ، "2001: یک ادیسه فضایی"(استنلی کوبریک) ، "مرد سوم" (کارول رید) ، "نشانی از شر"(اورسن ولز) ، "جنگل آسفالت"(جان هیوستن) ، "جانی گیتار"(نیکلاس ری) و ده ها و صدها فیلم دیگر سینمای آمریکا که به چشم رای دهندگان اسکار نیامدند.

آکادمی اسکار هیچگاه به کارگردانی مانند آلفرد هیچکاک ، جایزه نداد. تنها فیلم هیچکاک که جایزه اسکار گرفت ، فیلم "ربه کا" بود که آن هم به دلیل تهیه کنندگی دیوید سلزنیک ، مرد قدرتمند هالیوود، مورد توجه قرار گرفت و جایزه نیز در دستان وی قرار گرفت.

اسکار هیچگاه به فیلمسازان مشهوری همچون "چارلز چاپلین" ، "باستر کیتن" ، "هاوارد هاکس" ، "سمیوئل فولر" ، استنلی کوبریک " و "نیکلاس ری" اهداء نشد و این شرمندگی تاریخی برجبین آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا باقی ماند. اگرچه آکادمی سعی کرد بعدا با اهدای جوایز افتخاری به برخی از نامبردگان ، تا حدودی آن شرمندگی را جبران نماید.

وقتی چارلی چاپلین را پس از حدود 20 سال تبعید از آمریکا ، به روی سن دعوت کردند تا جایزه افتخاری یک عمر فعالیت هنری را به وی بدهند ، همه اعضای آکادمی از وی شرمنده بودند. خصوصا که او گفت ، فقط به خاطر دوستانش به آمریکا بازگشته است. اما بازهم آکادمی اسکار شرمنده نشد که اثر به یادماندنی چاپلین ، یعنی "لایم لایت" یا "روشنایی های صحنه" را بعد از گذشت 20 سال در فهرست کاندیداهای خود ، آن هم  فقط در یک رشته موسیقی متن قرار داد. قابل ذکر است که هیچکدام از فیلم های فیلمساز مشهور عالم سینما ، چارلی چاپلین ، مانند :"روشنایی های شهر" ، "جویندگان طلا" ، "عصر جدید" و ...و حتی "دیکتاتور بزرگ" که هریک تحسین نسل های مختلف تماشاگر و منتقد و سینماگر را برانگیخته بود ، حتی ذهن اعضای آکادمی را هم تکان نداد!

همان طور که گفته شد، از آن رو که اساسا مراسم اسکار ، یک مراسم آمریکایی بوده و هست و تنها یک جایزه از 26 جایزه آن ، به فیلم های غیر آمریکایی یا غیر انگلیسی زبان ، تعلق می گیرد، آن هم فیلم هایی که در زمانی خاص از سال و به مدت معینی در سینماهای شهر لس آنجلس به نمایش درآمده باشد( در واقع اسکار یک مراسم آمریکایی هم نیست بلکه کاملا لس آنجلسی است!) ، پس انتظاری بیهوده است که اسکار به سینماگران برجسته تاریخ سینما مانند سرگئی آیزنشتاین، کنجی میزوگوچی ، ماساکی کوبایاشی ، روبر برسون ، رنه کلر ، روبرتو روسلینی ، لوکینو ویسکونتی ، مارسل کارنه ، ژان کوکتو و ...عنایتی داشته باشد ، اگرچه به طور محدود به برخی فیلم های اینگمار برگمان ، آکیرا کوروساوا ، میکل آنجلو آنتونیونی ، فدریکو فلینی و لوییس بونوئل جوایزی داده اما اهم آثار معتبر و جاودانه تاریخ سینما از دید این مراسم دور مانده است.

ولی علیرغم همه این کاستی ها و نواقص ، پروپاگاندا و تبلیغات سرسام آور رسانه های جهانی که اغلب در تیول همان صاحبان کمپانی های آمریکایی و اعوان و انصارشان قرار دارد ، از مراسم اسکار اسطوره ای بسیار فراتر از آنچه هست ، در چشم جهانیان ساخت. به طوری که اعتبار این مراسم، بیرون از مرزهای آمریکا، افزون تر از داخل آن گردید. (جالب اینکه اگر فیلمی همه سینماهای آمریکا را زیرپا گذارده باشد ولی در سینمایی از لس آنجلس اکران نیافته باشد ، نمی تواند در مراسم اسکار حضور داشته باشد!!!) در واقع در شرایطی  که بسیاری از محافل سینمایی آمریکا ، خصوصا انجمن ها و موسسات نیویورکی یا مستقر در شهرهای شرقی آمریکا در اصطلاح خود ، این مراسم را نوعی "لوس بازی"تلقی می کنند، برخی در این سوی آب ها ، آراء و برگزیدگان آن را سینمای مطلق دانسته و اهمیت بسیاری برایش قائل می شوند ، در حالی که خود برگزار کنندگان اسکار ادعایی فراتر از این که یک مراسم محلی اهدای جوایز را برای انتخاب بهترین فیلم آمریکایی برپا می کنند، ندارند، حتی محدود تر از جوایز بافتا برای سینمای انگلیس ، سزار برای فرانسه و فیلم فیر برای سینمای هند.

از طرف دیگر مراسم اسکار ، بیشتر جنبه یک نمایش و شو پر زرق و برق آمریکایی دارد. در برنامه این مراسم، بخش پیش نمایش آن که به ارائه انواع مدهای لباس و مو و جواهرات برروی فرش قرمز     می پردازد، مدت زمانی تقریبا برابر اصل مراسم را شامل می شود و همچنان که خود این پیش نمایش بر ستارگان بازیگری و چهره ها و آرایش ها تاکید می کند ، اصل مراسم نیز چنین است. آن چه در حین اهدای جوایز خودنمایی می کند ، فقط و فقط ستارگان بازیگری پر سر و صدا هستند و حتی بخش های اصلی مانند کارگردانی، پیش از اعلام برندگان بهترین بازیگرهای مرد و زن (که دارای اهمیت کمتری محسوب می گردند) اعلام می شود. اهمیت بازیگران در این مراسم به حدی است که علاوه بر معرفی بهترین فیلم که همواره توسط یک ستاره/بازیگر  صورت می گیرد، اغلب جوایز فنی فیلم توسط بازیگران اعلام و اعطاء می شود، در حالی که هیچ سنخیتی در فضای این اهدای جوایز ،  حس نمی گردد. فرضا جیم کری اسکار بهترین تدوین را به فردی مانند جیمز کان می دهد. یا شارون استون از ویژگی های کار تدوین جلوه های ویژه صدا می گوید و یا سمیوئل ال جکسن ، محسنات فیلمبرداری را شرح می دهد!! مانند این است که در یک مراسم علمی ، یک دلال زمین از مناقب و ویژگی های یک استاد فلسفه سخن بگوید !!

از همین روست که معمولا سینماگران جدی به این مراسم پا نمی گذراند . مارلون براندو ، حتی هنگام دریافت جایزه اش به خاطر فیلم  "پدر خوانده" ، در سالن اهدای جوایز اسکار حضور نیافت  و کریستف کیسلوفسکی نیز در مراسمی که برای فیلم آخرش "قرمز" نامزد دریافت اسکار بهترین کارگردانی شده بود ، شرکت نکرد ، همچنانکه ژان لوک گدار حتی برای دریافت اسکار یک عمر فعالیت سینمایی نیز به لس انجلس نرفت و ترس از پرواز با هواپیما را بهانه آورد! وودی آلن ، سال ها اسکار را تحریم کرده بود و هنگامی که برای مراسم اسکار سال 2002 به خاطر قضیه 11 سپتامبر دعوت شد ، بهبرروی سن مراسم به شوخی گفت : "... اول فکر کردم برای جایزه جین هرشولت ( جایزه ای که ظاهرا به سینماگران بسیار خیر و نیکوکار داده می شود ) دعوت شده ام ، چون چند شب پیش چند سنت به یک گدا کمک کرده بودم!!"

او حتی برای دریافت جایزه اسکار بهترین فیلمنامه در سال 2012 که به فیلم "نیمه شب در پاریس" تعلق گرفته بود نیز در مراسم فوق حضور نیافت.

امثال دیوید لینچ و رابرت آلتمن و ترنس مالیک ، کمتر در این گونه مراسم ظاهر شده اند ،چراکه شان خود را فراتر از دلقک بازی های یک هنرپیشه دست چندم می دانند. و از طرف دیگر گاف های بسیاری نیز در مجموع مراسم اسکار از سوی از سوی منتقدان آن کشف شده است .

زیرا که اساسا بسیاری از حدود 6000 نفر اعضای آکادمی فرصت و یا حال تماشای فیلم ها را در طول سال ندارند. واقعا تصور می کنید این افراد که در اقصی نقاط آمریکا زندگی می کنند و در طول سال هم مشغول فعالیت در پروژه های سینمایی هستند، وقت اینکه صدها و هزاران فیلمی به نمایش درآمده سینماهای لس آنجلس را دارند؟ آن هم فیلم هایی که اکثرا در اواخر ماه دسامبر یا اوایل ژانویه در این شهر به صورت محدود به نمایش در می آیند.( نگاهی به بسیاری از برگزیدگان اسکار نشان می دهد که اغلب آنها درهفته های پایانی سال وبه طور محدود فقط در یکی دو سینمای لس آنجلس اکران یافته اند و اکران اصلی شان پس از مراسم اسکار انجام می شود. از همین رو بسیاری از فیلم های به نمایش در آمده در 9 ماه نخست سال در نظر گرفته نمی شوند و از همین رو معروف است که نگاه اعضای آکادمی از نوک دماغشان آن طرف تر نمی رود! ). چگونه می شود که همه اعضای آکادمی و بالتبع آنها رای دهندگان مراسم بافتا در انگلیس و سزار در فرانسه و انجمن های مختلف نقد فیلم در سراسر اروپا و آمریکا ، فرصت کنند آن فیلم ها را تماشا کرده و در موردشان قضاوت کنند؟!!

حقیقت این است ، سیستم تماشای فیلم برای اعضای آکادمی اسکار به این ترتیب نیست که در سالن های سینما به تماشای آثار هر سال بنشینند و یا حتی در زمان به خصوصی جمعا یک فیلم خاص را تماشا کنند.( مثل نحوه تماشای فیلم هیئت داوران جشن سینمای ایران در سالهای گذشته) بلکه این کمپانی های پخش و توزیع فیلم ها هستند که با صرف هزینه های هنگفت ، فیلم های خود  را در فرمت DVD یا مانند آن برای اعضای آکادمی ارسال کرده و با تبلیغات مختلف سعی در قبولاندن آنها به عنوان بهترین ها برای دریافت اسکار می نمایند. ( برخی فیلم هایی که در پایان سال مشاهده می کنیم ، عبارت " For Academy Awards Consideration" در زیر تصاویر آن به چشم می خورد. ) بنابراین فقط و فقط فیلم هایی فرصت می یابند در معرض دید اعضای آکادمی قرار گیرند که مورد پسند کمپانی خاصی از مجموعه کمپانی های بزرگ هالیوود قرار گرفته ، حقوق پخششان از سوی کمپانی مذکور خریداری شده و همان کمپانی با صرف هزینه و سرمایه، آن را با تبلیغات مناسب به نظر اعضای موثر آکادمی رسانده باشد.

یعنی صدها و هزاران فیلمی که در دنیا موفق به جلب نظر روسا و صاحبان کمپانی ها و استودیوهای هالیوودی نمی شوند، عملا از دور داوری و قضاوت اعضای آکادمی اسکار دور می مانند.

اما آیا واقعا اعضای آکادمی فرصت دارند تا همه فیلم هایی را که کمپانی ها بدستشان می رسانند ، دیده و در موردشان قضاوت نمایند؟ بازهم پاسخ منفی است ، زیرا چنین موضوعی اساسا عملی نیست. چراکه در این صورت قاعدتا بایستی همه این افراد ( که تماما از عوامل مختلف سینمای آمریکا هستند)، کار و زندگی خود را رها کرده و به تماشای فیلم های ارسالی مشغول شوند که در این صورت دیگر فیلمی در سینمای آمریکا ساخته نمی شود که بعدا بخواهند آن را دیده و در موردش قضاوت کنند!!

پس چگونه فیلم های یک سال سینمای آمریکا و جهان در آکادمی علوم و هنرهای سینمای آمریکا دیده می شود؟ خیلی واضح و روشن است، در اینجا کار اصلی را تبلیغات شدید و پروپاگاندای قوی رسانه های مختلف مکتوب ، دیداری و شنیداری انجام می دهند که متعلق به همان کمپانی های صاحب فیلم ها هستند. یعنی در واقع داوران اصلی مراسم اسکار و مانند آن ، نه اعضای آکادمی بلکه همان صاحبان و روسای کمپانی هایی هستند که فیلم ها را تولید یا حقوق پخششان را خریداری کرده و با صرف هزینه آن را به دست اعضای آکادمی رسانده و سپس با تبلیغات سرسام آور در رسانه هایی که گوش و هوش مردم را ربوده ، به خورد آنها داده تا رای خود را به نفع همان آثار در صندوق بریزند. یعنی به قول مرحوم  دکتر شریعتی که بیش از 40 سال پیش در سخنرانی معروف خود به نام "امت و امامت" گفت ، آنها هرگز رای به صندوق ها نمی ریزند بلکه با رسانه ها و تبلیغات خود ، رای را در اذهان ایجاد می کنند .

در این میان طبعا آثار و فیلم هایی که به هر نحو به مذاق صاحبان کمپانی های یاد شده خوش نیاید، نه در لیست تولیدشان قرار گرفته، نه توسط آنها پخش و توزیع می گردد و نه هزینه و سرمایه ای برای آنها خرج خواهد شد. کدام فیلم ها به مذاق صاحبان کمپانی ها و استودیوهای هالیوود ( که اکثرا همان مدیران و گردانندگان مراکز استراتژیک و اتاق های فکر یا تینک تانک ها و کارتل ها و تراست های اقتصادی و کارخانه های اسلحه سازی و یا حداقل مشاوران آنها هستند )خوش می آید؟

طبیعی است آثاری که منافع استراتژیک ایدئولوژیک ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی آنها را تامین کنند و یا لااقل بر علیه آنها نباشند. از اینجاست که کلیت چرخه سینمای غرب و آمریکا و تولید و پخش و مراسم اهدای جوایز آن ، ماهیت و رویکردی ایدئولوژیک ، سیاسی و سلطه طلبانه می یابند.

ملاحظه می فرمایید که هیچ توطئه و یا توهم توطئه ای درکار نیست، بلکه یک سیستم کاملا منطقی و چرخه ای مسلسل وار قرار دارد که با دلائل و علل محکم به یکدیگر چفت و بست شده و در آن همه این پدیده های سیاسی، فرهنگی ، اقتصادی و نظامی مانند حلقات یک زنجیر به هم بسته شده اند. زنجیره ای که درون قلاب و حلقه بزرگتری جوش خورده که همانا حلقه تفکر و اندیشه ایدئولوژیک غرب لیبرال سرمایه داری است با تمامی خصوصیات و پیشینه تاریخی مشرکانه، سرمایه سالار، نژادپرست و امپریالیستش که مجموعا همان ایدئولوژی آمریکایی را بوجود می آورد.

از همین رو وقتی امثال براین دی پالما ( که به همراه استیون اسپیلبرگ و فرانسیس فورد کوپولا و جرج لوکاس و مارتین اسکورسیزی یکی از 5 غول سینمای نوین هالیوود در آغاز دهه 70 میلادی به شمار می آمد ) فیلم هایی مانند "کوکب سیاه" و "Redacted" را ساخت ، نه تنها آثارش توسط همان کمپانی ها پخش نگردید بلکه برای سالهای بعد نیز بایکوت شده و حتی از هالیوود رانده شد. او پس از سال 2007 و بعد از گذشت 6 سال ، امسال فیلم "عشق سوزان" را روی پرده برد که در هیچ یک از جوایز یا مراسم و انجمن های پیرامونی اسکار حتی برای یک جایزه هم نامزد نشد! در حالی که تا پیش از آن ، هرسال حداقل یک فیلم را جلوی دوربین سینما می برد.

همین اتفاق در مورد فیلمسازان معروفی همچون بری لوینسون یا گمنام تر مثل فیلیپ هاس افتاد. بری لوینسون که زمانی اسکار بهترین فیلم را برای "رین من" دریافت کرده بود و زمانی هم با فیلم "باگزی" بیشترین نامزدی را برای تاریخ اسکار کسب نمود ، اینک پس از فیلم های به اصطلاح معترضانه و ضد سیستمی همچون " دمی که سگ را می جنباند"، "مرد سال "و" آنچه اتفاق افتاد" ، نزدیک به 6 سال اجازه نیافت تا فیلمی را به روی پرده سینماها ببرد و ناچارا به مستند سازی و تولید فیلم تلویزیونی پرداخت تا اینکه در سال 2012 فیلم "پرداخت" را ساخت که هیچ توفیقی کسب نکرد.

راستی علیرغم اینکه سینمای اشغال، یکی از دوجریان اصلی سینمای امروز آمریکا به حساب می آید و حتی دو سال پیش یکی از فیلم های همین جریان به نام "محفظه رنج " از کاترین بیگلو جوایز اصلی اسکار را دریافت کرد ، چرا از تنها آثار واقعا ضد جنگ مانند : " در دره اله" ، " موقعیت" و " Redacted" اثری در مراسم اسکار دیده نشد؟

چرا فیلمساز شناخته شده ای همچون تیم برتن ، اذعان می دارد که به دلیل فضای حاکم بر سینمای هالیوود هنوز نتوانسته فیلم خودش را بسازد و چرا کلینت ایستوود برای ساخت فیلم مستقلش یعنی "رود میستیک" ناچار شد تمام استودیوها را زیر پا بگذارد تا تهیه کننده بیابد و از آن پس دست به دامان امثال اسپیلبرگ و دریم ورکس شد تا بتواند فیلم هایش را بسازد؟ چرا و چرا؟

آیا در چنین سیستمی واقعا یک فیلم مستقل و به دور از ایدئولوژی آمریکایی فرصت طرح شدن را دارد؟ آیا مطرح شدن در چنین فضای ایدئولوژیک ، نژادپرستانه و سلطه گرانه آمریکایی باعث افتخار و مباهات آزادیخواهان و افراد مستقل است؟

                                             منبع:پایگاه خبری آفتاب
 
 
تعداد بازدید از این مطلب: 5482
موضوعات مرتبط: سینمای غرب , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

دو شنبه 17 آذر 1393 ساعت : 8:7 قبل از ظهر | نویسنده : م.م

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد

اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
درباره ما
تقدیم به عزیز سفرکرده ام (فاطمه) .گرچه ناگهان مراتنها گذاشتی ولی به دیداردوباره ات امیدوارم،درلحظه موعودی که ناگهان میآید. --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- د رقرونی هم دور وهم نه چندان دور( ایران )باوجود نشیب و فراز های تاریخی بسیارش در بازه های زمانی مکرر،همواره ابرقدرتی احیا شونده و دارای پتانسیل و استعدادبالا برای سیادت برجهان بود .کشورما نه تنها از نقطه نظرقابلیتهای علمی و فرهنگی ،هنری ،ادبی و قدرت نظامی یکی از چندتمدن انگشت شماری بود که حرف اول را دردنیاهای شناخته شده ی آن زمانها میزد، بلکه در دوره هائی طلائی و باشکوه ،قطب معنوی و پرجلال و جبروت جهان اسلام نیز بشمار میرفت . در عصر جدید که قدرت رسانه بمراتب کارآمد تر از قدرت نظامیست باید قابلیتهای بالقوه و اثبات شده ایرانی مسلمان را برای ایجاد رسانه تعالی بخش،درست و کارآمدبه همه یادآوری نمودتا اراده ای عظیم درهنرمندان ما پدید آید درجهت ایجاد (سینمای متعالی)و پدیدآوردن رقیبی متفاوت و معناگرا برای سینمای پوچ ،فاسد و مضمحل غرب و شرق نسیان زده و بالاخص " غول هالیوود"که برکل جهان سیطره یافته است.شاید بپرسید چرا سینما؟...جواب این است : سینما تاثیر بخش ترین رسانه در عالم است و باآن میتوان وجود معنوی انسانها را تعالی دادویا تخریب کرد...و متاسفانه تخریب کاریست که در حال حاضر این رسانه با عمده محصولات خودبه آن همت گماشته است و تک و توک محصولات تعالی بخش آن همیشه در سایه قراردارندو بخوبی دیده نمیشوند چون جذابیت عام ندارندو قادر به رقابت با موج خشونت و برهنه نمایی موجودنیستند. دادن جذابیت و عناصر لذت بخش نوین و امتحان نشده بدون عوامل گناه آلود به محصولات تصویری بگونه ای که بتواند بالذات ناشی از محصولات سخیف و ضد اخلاقی رقابت نماید کاریست بس پیچیده که نیازمند فعالیت خالصانه مغزهای متفکر ومبتکراست و من فکر میکنم این مهم فقط از عهده هنرمندان و متفکران ایرانی برخواهد آمد و شاید روزی که من نباشم محقق گردد...شاید
منو اصلی
موضوعات
لینک دوستان
آرشیو مطالب
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 193
:: کل نظرات : 70

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 25

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 29
:: باردید دیروز : 1
:: بازدید هفته : 3316
:: بازدید ماه : 5470
:: بازدید سال : 22676
:: بازدید کلی : 526030
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان CINTELROM و آدرس cintelrom.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.